روز دوشنبه علی عبدالله صالح دیکتاتور سابق یمن در شهر صنعا بوسیله نیروهای گروه “انصار” کشته شد. وی که در سال 2011 آماج مبارزات توده ای قرار گرفت، با وساطت عربستان سعودی از قدرت کناره کرد، ابتدا به آمریکا رفت سپس به عربستان و پس از مدتی به یمن بازگشت، نیروهای وفادار به خود در ارتش سابق را به کمک عربستان جمع آوری نمود. پس از مدتی از عربستان دور شد و با گروه “انصار” متحد شد. در روزهای اخیر بار دیگر جبهه خود را عوض کرد و با دولت عربستان هم پیمان شد. اگر چه کشته شدن علی عبدالله صالح به خودی خود تاثیر چندانی بر بحران یمن نخواهد داشت، اما درک آنچه که امروز در این کشور جریان دارد، بدون شناختن پیشینه سیاسی و تاریخی تقسیم قدرت و ثروت در این کشور آسان نخواهد بود. کشمکش های کنونی در کشور یمن اگر چه در این دوره به دلیل دخالتهای جمهوری اسلامی و عربستان به میدان رقابت این دو دولت تبدیل شده است، اما رویدادهائی ابتدا به ساکن نیستند. این درگیریها ریشه در تحولات سیاسی، اجتماعی و تاریخی در این کشور دارند.
کشور یمن در فاصله سالهای 1750 تا پایان جنگ جهانی اول و تجزیه امپراطوری عثمانی تحت سلطه این امپراطوری بود. در برنامه تقسیم خاورمیانه بین دولتهای فرانسه و انگلستان، یمن به کشور تحت الحمایه انگلستان تبدیل شد. در سال 1934 دولت انگلستان استقلال یمن را به رسمیت شناخت اما تا سال 1967 عملا در این کشور حضور داشت. در این سال ارتش انگلیس بطور کامل از یمن خارج شد و جمهوری یمن تشکیل شد. اما جمهوری جدید، تحت تاثیر رقابتهای شرق و غرب در دوران جنگ سرد، به دو بخش شمالی و جنوبی تقسیم شد. بخش جنوبی تحت نام جمهوری دموکراتیک یمن، از اقمار اتحاد شوروی به حساب می آمد و خود را رژیمی سوسیالیستی می نامید و بخش شمالی آن تحت عنوان جمهوری یمن که عمدتا محل زندگی شیعیان زیدی بود، با دولتهای غربی و آمریکا هم پیمان بود. در سال 1990 و پس از پایان دوره جنگ سرد و فروپاشی اتحاد جماهیر شوروی، تحت تاثیر توازن قوای جدید جهانی که به نفع بلوک غرب تغییر کرده بود، دو بخش یمن تحت نام جمهوری یمن دوباره متحد شدند و علی عبدالله صالح که از سال 1987 رئیس جمهور یمن شمالی بود، به عنوان رئیس جمهور عملا مادام العمر یمن متحد، در راس قدرت قرار گرفت.
با شروع جنبش توده ای موسوم به بهار عربی، در سال 2011 اعتراضات گسترده بر علیه علی عبدالله صالح همه کشور را فراگرفت. مردم یمن و بویژه نسل جوان این کشور، مستقل از گرایشهای قومی و مذهبی، در کنار هم برای آزادی، بر علیه دیکتاتوری و فساد و برای زندگی بهتر، مبارزات مدنی گسترده ای را به پیش می بردند. دولتهای عربستان سعودی و امارات متحده عربی که نگران تعمیق مبارزات انقلابی مردم بودند، تلاش برای انتقال آرام قدرت از علی عبدالله صالح به شخص دیگری آغاز کردند. آنها سرانجام موفق شدند، علی عبدالله صالح را وادار به ترک قدرت کنند و در یک انتخابات فرمایشی، عبد ربه منصور هادی را که تنها کاندید هم بود، به ریاست جمهوری بنشانند و بدین ترتیب مردم را به امید بهبود اوضاع، از صحنه مبارزه مستقیم دور کنند.
اما با تضعیف دولت مرکزی، اختلافات قدیمی در این کشور بر سر تقسیم قدرت و منابع ثروت، بین گروههای قومی و مذهبی از نو سر باز کردند. همزمان راه برای رقابتهای عربستان سعودی و جمهوری اسلامی باز شد. فضای سیاسی این کشور جنگی و میلیتاریزه گردید. کشور یمن به سرنوشت کشورهای لیبی و سوریه و عراق دچار شد. گروه موسوم به انصار و گروه القاعده که هرکدام بر بخشهائی از یمن تسلط داشتند، با نیروهای دولت عبد ربه منصور هادی که از پشتیبانی دولت عربستان بر خوردار بودند، درگیر شدند. شیعیان متشکل در گروه انصار به طمع تصرف همه قدرت، با تشویق و پشتیبانی مالی و لجستیگی جمهوری اسلامی، هر نوع مصالحه ای را با گروههای دیگر و با نیروهای طرفدار منصور هادی رد کردند.
در مورد شعییان حوثی این نکته حائز اهمیت است، که اتحاد حوثی ها و جمهوری اسلامی به هیچ وجه یک اتحاد ایدئولوژیک نیست، بلکه امری کاملا سیاسی است. حوثی هائی که خود را شیعه معرفی می کنند، تابع شاخه “زیدیه” (سه امامی)، از مذهب تشییع هستند که تا قبل از اینکه مصلحت سیاسی، دخالت در جنگ یمن را برای رژیم ایران، ضروری نماید، مراجع تقلید شیعه در ایران “زیدیه” را بدتر از “کفار” می دانستند.
حوثیهای متشکل در گروه انصار در سپتامبر ۲۰۱۴ “صنعا” را تصرف کرده و تشکیل حکومت وحدت ملی را اعلام کردند. منصور هادی در ۲۱ ژانویه ۲۰۱۵ استعفا داد، اما در ۲۱ فوریه با پشتگرمی و تشویق و پشتیبانی عربستان سعودی استعفای خود را پس گرفت و شهر عدن را به عنوان پایتخت موقت اعلام کرد. در این میان و با تشدید درگیریها، علی عبدالله صالح نیز ابتدا به تشویق عربستان، به منطقه بازگشت و هواداران خود در میان باقیمانده ارتش و بعضی از قبایل یمن را جمع نمود. پس از مدتی از ائتلاف با عربستان جدا شد و با انصار بر علیه منصور هادی متحد شد. در روزهای اخیر علی عبدالله صالح که یک فرصت طلب طالب قدرت بود، تغییر جبهه داد، از انصار برید و با عربستان سعودی و منصور ربه هادی متحد شد. سرانجام جان خود را نیز بر سر این ییلاق و قشلاق سیاسی نهاد و بوسیله نیروهای انصار از دست داد.
فاجعه در یمن آنقدر گسترده است و ابعاد انسانی آنچه که بر مردم یمن می گذرد آنچنان وخیم است که کشته شدن عنصر و امانده و مفلوکی چون علی عبدالله صالح، که خود از مسببین این فجایع است، به خودی خود حادثه مهمی به حساب نمی آید. دهها هزار کشته، صدها هزار مجروح، اشاعه بیماریهای واگیر دار خطرناک، که کودکان بی دفاع قربانی آن هستند، گرسنگی، محرومیت از ابتدائی ترین نیازمندیهای زندگی، حاصل بمبارانهای بی پروای هوائی عربستان سعودی و آتش بیاری جمهوری اسلامی در جنگ داخلی یمن است. تشدید بحران دیپلماتیک و سیاسی بین جمهوری اسلامی و عربستان سعودی، نگرانی ها را در اینکه اوضاع حتی بدتر از این نیز بشود، افزایش داده است. در چنین شرایطی آنچه که در اولویت قرار دارد، پایان دادن به بمبارانها و خاموش شدن سلاح هاست. اما چنین تحولی بدون شکل گرفتن فشار بین المللی از جانب مردم آزاده و انساندوست در سراسر جهان ممکن نیست. پشتیبانی از مردم یمن برای نجات از جهنمی که در آن گرفتار شده اند، یک وظیفه انسانی و عاجل است.