کۆمەڵە_رێكخراوی كوردستانی حیزبی كۆمونیستی ئیران
وتاری ڕۆژ

نقص ابتدائی ترین حقوق انسانها 69 سال پس از صدور اعلامیه جهانی حقوق بشر

روز دهم دسامبر برابر با 19 آذر، سالروز صدور ”‌اعلامیه جهانی حقوق بشر‌” است. 69 سال پیش، در سال 1948، یعنی سه سال پس از جنگ ویرانگر جهانی دوم، این سند در جلسه مجمع عمومی سازمان ملل متحد در پاریس به تصویب رسید.

اعلامیه جهانی حقوق بشر، اگر چه در اجلاس سازمان ملل متحد به تصویب رسید، اما در جهان واقعی نه هدیه ای از جانب دولتها، بلکه حاصل جنبشهای آزادیخواهانه و پیشرو در سراسر جهان است. هر قدم عقب نشینی نظام سرمایه داری در مقابل حقوق مندرج در این اعلامیه، جز با جانبازی و فداکاری های بسیار میسر نشده است.

این منشور با وجود این که بنیادهای اساسی نظام سرمایه داری را زیر سوال نمی برد و اساس استثمار انسان به دست انسان را محترم می شمارد، اما با وجود این، در همین حد هم دستاورد مبارزات انسان ها برای کسب آزادی این عصر است و  هنوز حتی در پیشرفته ترین کشورهای سرمایه داری هم  برای اجرای تمام و کمال آن باید مبارزه کرد.

اگر روزگاری اندیشه حمایت از حقوق بشر برخاسته از فجایع ناشی از جنگ و علیه جنگ بود و می خواست حرمت انسان و حقوق انسان را یادآور شود و از تکرار نقض آن جلوگیری کند، اما از همان اولین روزهای تصویب این اعلامیه جهانی، نقض مداوم مفاد آن در بسیاری از کشورها همچنان ادامه یافت و حقوق اولیه مندرج در این بیانیه از سوی امضا کنندگان آن در شرایط جنگی و غیر جنگی مدام زیر پا نهاده شد.

69 سال پیش، اعلامیه جهانی حقوق بشر را بر ویرانه های جنگ جهانی دوم بنیاد گذاشتند تا به اصطلاح شالوده جهانی را پی بریزند که بی حرمتی به حقوق انسان را تحمل نکند. اکنون که بیش از نیم قرن از جنگ جهانی دوم و تصویب اعلامیه جهانی حقوق بشر گذشته است، شاید نتوان شاهد زنده ای را یافت که از جنگ و مصائب آن دوران بگوید؛ اما مردم سوریه ، فلسطین، عراق، یمن، لیبی، بوسنی، سومالی، رواندا، افغانستان، و بسیاری جاهای دیگر، می توانند شهادت دهند که همین امضاء کنندگان اعلامیه جهانی حقوق بشر، بر سرشان چه آورده اند. چگونه سلاح های کشتار جمعی را بر سرشان آزمایش کرده اند، عزیزانشان را در جلو چشمانشان غرق در خون کرده اند، خانه هایشان را بر سرشان ویران کرده اند، از شهر و دیار خود آواره شان کرده اند.

هنوز در بسیاری از کشورها، آشکارا ابتدایی ترین حقوق انسان ها را که حق حیات باشد، لگدمال می کنند. نقض حقوق انسان ها  در قالب گرسنگی، قحطی، انواع بیماری های واگیردار تجارت سکس، قاچاق مواد مخدر و غیره حتی در منشور جهانی حقوق بشر نیز مورد اشاره قرار نمی گیرد.

علیرغم وجود این منشور بین المللی؛ هنوز حقوق زن در بسیاری از کشورها معادل نیمی از حقوق مرد است، دستمزدش کمتر از مرد و محدودیتش بیشتر از مرد است. هنوز کودک را آدم کامل با حقوق کامل به حساب نمی آورند، هنوز ملت ها از حق تعیین سرنوشت خود برخوردار نیستند، هنوز بسیاری از کشورها مجازات اعدام دارند، هنوز دینداری و بی دینی انسان ها توسط حکومت ها معیار واقع می شود، هنوز تبعیض جنسی و شکنجه در بسیاری از کشورها، توجیه قانونی دارد و هنوز آزادی عقیده و بیان زیر تیغ سانسور است.

در ایران نقض حقوق بشر در بالاترین حد خودش اعمال می شود. در زندان های رژیم اسلامی حاکم بر ایران انسانهای شریف به خاطر اندیشه و مرام و عقیده شان در سیاهچال ها محبوس و از کمترین حقوق انسانی برخوردارند و شبح مرگ بر فراز سر بسیاری از آنان در گردش است. شکنجه در زندان ها و شلاق زدن انسان ها در ملاءعام امری روزمره است. جمهوری اسلامی بالاترین رتبه اعدام انسان ها را به خود اختصاص داده و رژیمی است که کودکان کمتر از ۱۸ سال را به دار می آویزد. در این کشور ستم ملی و جنسی و مذهبی رسمیت قانونی دارد.

معیار رعایت حقوق بشر در هر جامعه ای را باید بر حسب برابری انسان ها و برخورداری از موهبت های انسانی محاسبه کرد. جامعه سرمایه داری بنا به ماهیتش که بر پایه اختلاف و تمایز و فاصله طبقاتی بنیاد گذاشته شده است، نمی تواند مدافع واقعی حقوق بشر باشد. حقوق بشر تنها زمانی متحقق و تضمین می شود که اختلاف طبقاتی در میان نباشد و انسان ها امکان داشته باشند در رفاه کامل با هم برابر باشند و البته این امر در جامعه ای که اساس آن بر استثمار انسان به دست انسان بنا شده و هدف تولید نه تامین نیاز انسان ها بلکه کسب سود است، تضمین نمی شود. چنین جامعه ای که از چنین موهبتی برخوردار باشد، تنها جامعه سوسیالیستی است. برای تحقق چنین جامعه ای که در آن حقوق واقعی بشر تضمین می شود باید مبارزه کرد. اما تا آن زمان که جامعه بشری بطور کامل از شر نظام سرمایه داری رها می شود، رعایت حقوق اولیه انسان ها که بخشی از آن در اعلامیه جهانی حقوق بشر قید شده، امری الزامی است و باید به رسمیت شناخته شود و در عمل رعایت گردد. هیچ دولت و نهادی حق ندارد نقض حقوق اولیه و جهانشمول انسان ها را تحت عنوان نسبیت فرهنگی توجیه کند.

هر فردی باید از سطح زندگی مناسب برای تامين سلامتی و رفاه خود و خانواده اش، به ويژه از حيث خوراک، پوشاک، مسکن، مراقبت های پزشکی و خدمات اجتماعی ضروری برخوردار باشد، همچنين حق دارد که در مواقع بیکاری، بيماری، نقص عضو، جدایی، پيری يا در تمام موارد دیگر از تامين اجتماعی بهره مند گردد.

هیچ حکومتی و هیچ فردی حق ندارد انسان ها را به خاطر رنگ، ملیت، جنس، سن، عقیده و باورشان، انتخاب و علائق شان از این حقوق اولیه محروم سازد. آزادی بیان و تشکل و تشکیل اجتماعات از حقوق اولیه همه انسان ها است و نبایستی تحت هیچ بهانه ای محدود شود. هيچکس نبايد شکنجه شود يا تحت مجازات و يا رفتاری ظالمانه، ضد انسانی و تحقيرآميز قرار گيرد. “هر شخصی که به بزهکاری متهم شده باشد، بیگناه محسوب می‌شود تا هنگامی که در جريان محاکمه ای علنی که در آن تمام تضمين های لازم برای دفاع او تامين شده باشد، مجرم بودن وی محرز گردد. ”

در جوامعی که هنوز حتی حقوق اولیه انسان ها هم بر حسب جنسیت شان تعیین می شود و زن و مرد از حقوق برابری برخوردار نیستند، در جوامعی که انسان ها را به خاطر اندیشه و باور و اعتقاد متفاوت شان محکوم و مجازات می کنند، در جوامعی که زندان سیاسی و شکنجه هست، در جوامعی که مجازات اعدام وجود دارد، در جوامعی که تبعید هست و کشورها دیوار بلندی به روی تبعیدیان کشیده اند، نمی توان دم از حقوق بشر زد. حقوق اولیه انسان ها، حتی آن بخشی هم که در منشور جهانی حقوق بشر سازمان ملل آمده است، هدفی است که هنوز برای تامین آن بایستی مبارزه کرد.

بابەتی پەیوەندیدار

گەندەڵی ئیداری، دارایی، ئەخلاقی و سیاسیی ڕژیمی ئیسلامی، لە سەرەوە دەست پێدەکات

-

خەباتی ژنانی ئێران لەپێناو بەدەستهێنانی ئازادی و بەرابەری، لە چوارچێوەی ئازاد پۆشی تێدەپەڕێت

-

خانەنشینان لە پێناو بژێوی ژیان و ئازادیدا خەبات دەکەن

-

کۆماری ئیسلامی لە دوژمنایەتی لەگەڵ خەڵکدا هیچ سنوورێک ناناسێت

-

بەرز و بەڕێز  بێت یادی قوربانیانی شیمیابارانی مقەڕەکانی ناوەندی کۆمەڵە لەلایەن ڕژیمی بەعسی عێراقەوە

-

دەوری دووەمی گاڵتە جاری هەڵبژاردنی مەجلیسی دوازدەیەم وپەرەسەندنی ناکۆکییە ناوخۆییەکانی بەرپرسانی ڕژیم

-